All entries for October 2007
October 30, 2007
Drunk
دیروز دوباره دیدمت دیواره بتونی دلم شکست
ستونهاش از هم جدا شد جداره هاش به گل نشست
مهند سا می گن که احتمالا از پایه خرابه دل من
ستوناش ارتعاش داره یه اشکالی تو کارش هست
دکترا اما می گن از ارث پدر یا مادره
دریچه هاش شاید گشاد شده ولی امیدی هست
رفیقام از دم الکی توصیه های مختلف دارند واسم
یکی می گه بزن به کوه یکی می گه بشین به بست
یکی می گه بد میاری بشین و استخاره کن
یکی تمسخر می کنه یکی می اندازه به دست
بابام که قبل از مادرم سه چار دفعه عاشق شده
می گه بابا جون پسرم نمیشه راه عشقو بست
مادرم اما نگران شده واسم هی به بابام غر می زنه
پاشو یه کاری کن واسش نمی شه اینجوری نشست
همه می خوان نبینمت شاید .... و اما..... و ....ولی
می ام دوباره دیدنت ایندفه مست مست مست
Just after Football
30-Oct-2007
October 28, 2007
Rain
مثل یک ستاره در بستر شب
یه چیزی لای موهای مشکی قشنگ تو برق میزنه
تو نگات یه برق الماسی داره شرق شرق
رعد وبرق پا می کنه تو قلب من تتق تتق جار میزنه
ابر بارونی شده نگاه من سیا شده خسته شده باز میشه بسته میشه گوله میشه بغض می کنه زار میزنه
ششم آبان اول سال تلخ هجرت
نصفه شب – دانشگاه وارویک
October 22, 2007
Narrow Hope
سرد است هوا شب شده تاریک
راهم شده چون قصه من مبهم و باریک
وای از من و از دوری و ازبی کسی و راه دراز وغم تو یاد نگاه و نفس گرم و صدای تپش قهقه تو درهمه رگهای وجودم که کند گرم دم سرد مرا آب دهد غنچه امید مرا تا که بگویم
شب می گذرد می گذرد قصه به نزدیک
—
برای دوست تازه ام سروش
22-Oct-2007